مقالات روانشناختی و فلسفی
آیا هوش مصنوعی هیچگاه هوشیار خواهد شد؟
Can AI ever become conscious?
Farhadi A. Qeios, https://doi.org/10.32388/UJAHLZ, Preprint
تقریباً هفتاد سال پیش، آلن تورینگ، پدر علم کامپیوتر پیشبینی کرد که ظرف نیم قرن، رایانهها به توانایی پردازشیای دست خواهند یافت که بتوانند هر پرسشگری را به گونهای فریب دهند تا متقاعد شود که با یک فرد دیگر در حال گفتگو هستند. هر چند پیشبینی او دیرتر از آنچه انتظار میرفت محقق شد، اما او پیشبینی دیگر او این بود که ماشینها هیچگاه نخواهند توانست موضوع افکار خودشان باشند، به عبارت دیگر، هرگز به آگاهی دست نخواهند یافت. با این همه، پیشرفتهای اخیر در زمینه هوش مصنوعی دوباره مبحث هوشیاری را زنده کرده و افراد را به گفتگو پیرامون خطرات بالقوه ناشی از هوشیاری هوش مصنوعی دعوت میکند. در کنه این بحث، این سؤال اساسی قرار دارد که آیا رایانهها میتوانند با به دست آوردن هوشیاری به حس عاملیت دست پیدا کنند و در در صورت تحقق این امر، پیامدهای آن چیست.
مدل پوسته و هستهی خوشبختی
Shell and Core Model of Subjective Well-Being: Extending the Reach of Happiness Beyond the Field of Positive Psychology
FarhadiA. Neuropsychiatry 2023, 13(4)
مدل پوسته و هسته خوشبختی، چارچوبی جامع برای درک ماهیت چندبعدی خوشبختی ارائه میدهد. این مدل شامل سه مؤلفه اصلی است
پوسته خوشبختی: نمایانگر خوشحالی تجربی است که شامل شادی و رضایت ناشی از تعاملات فرد با محیط پیرامونمیشود
هسته خوشبختی: نشاندهنده خوشحالی درونی است که با حس خشنودی پایدار همراه است
زره خوشبختی: لایهای بینابینی است که شامل ویژگیهای شخصیتی و مکانیسمهای دفاعی فردی بوده و نقش آن محافظت از خوشحالی درونی هسته خوشبختی است
این مدل بر تعامل پویا میان تجربیات بیرونی، رفاه، رفع نیازها، شور فعالیتها و خوشحالی ذاتی و درونی تأکید دارد و نشان میدهد که اگرچه عوامل بیرونی میتوانند بر حس خوشبختی فرد تأثیر بگذارند، اما حس خوشبختی درونی تحت حفاظت زره خوشبختی پایدار باقی میماند
مدل پوسته و هسته، جنبههای مختلف خوشبختی را تحلیل کرده و کاربرد مفهوم خوشبختی را فراتر از روانشناسی مثبتگرا، به حوزههای پزشکی و بالینی گسترش میدهد. این چارچوب، رویکردی نظاممند برای ارزیابی و ارتقای سطح خوشبختی در سطح فردی و جمعیتی ارائه میدهد و ویژگیهای شخصیتی کلیدی و مکانیسمهای مقابلهای مؤثر را که اجزای جداییناپذیر حس خوشبختی هستند، شناسایی میکند
با ادغام این دیدگاهها، دکتر فرهادی رویکردی جامع برای درک خوشبختی ارائه داده است و با ترکیب مدلهای نظری با راهکارهای عملی، مسیرهایی برای بهبود رفاه ذهنی ترسیم میکند
انتخاب آگاهانه: بهبود کارایی تصمیمگیری با استفاده از اطلاعات شناختهشده
Awareness-based Choice Selection:
Improving Decision-making Efficiency by Using Known Information
Farhadi A. Publishing, Current Psychology
این مطالعه نشان میدهد که دانش بهتنهایی برای تصمیمگیری مؤثر کافی نیست. در عوض، انتخاب آگاهانه نقش مهمی در بهبود کارایی تصمیمگیری ایفا میکند و اهمیت آگاهی انتخابی را در فرآیندهای تصمیمگیری برجسته میسازد. این مطالعه نشان میدهد که انتخاب آگاهانه دقت تصمیمگیری را بهطور مؤثرتری نسبت به انتخاب مبتنی بر الگوریتم افزایش میدهد.
جلب توجه به اطلاعات خاص و آگاهی از آنها میتواند دقت انتخابهای بعدی را بهبود بخشد و یک چرخه بازخوردی ایجاد کند که کارایی تصمیمگیری را تقویت میکند. این یافتهها نشان میدهند که توجه ارادی از اطلاعات، بهجای داشتن دانش، برای انتخابهای دقیق میان گزینههای موجود ضروری است.
تعامل بین تصمیمگیریبر اساس آگاهی و تصمیمگیری در انتخاب اطلاعات برای آگاهی یک رابطه پویا و دوسویه را شکل میدهد، همانطور که در تئوری سهگانه هوشیاری پیشنهاد شده است. پژوهشهای بیشتر برای بررسی پیچیدگیهای این فرآیندها توصیه میشود تا درک عمیقتری از نقش آگاهی در بهینهسازی تصمیمگیری فراهم شود.
سیری بر نظریههای هوشیاری
The Evolution of Consciousness Theories.
Farhadi, A. Preprints 2022, 2022110330. https://doi.org/10.20944/preprints202211.0330.v1
آگاهی در زبان پارسی با دو معنای کاملا متفاوت استفاده میگردد. از طرفی آگاهی به دانش، شناخت و مجموعهای از دانستههای فرد اطلاق شده و از طرفی دیگر آگاهی به معنای آگاه شدن درک و وقوف از یک پدیده است. در این مقاله صحبت از آگاهی با ارجاع به مفهوم دوم آن به معنای وقوف و درک فرد از یک پدیده و یا محیط است. با وجود گستره وسیع این مفهوم در زندگی، درک از آن همچنان چالش برانگیز است. مشکل دیگری که گریبانگیر فهم از آگاهی، خصوصا در تفاسیر غربی این واژه است خلط معنای آگاهی و هوشیاری است، به حدی که حتی معروف ترین مسئله آگاهی به غلط مسئله سخت هوشیاری نام گرفته است. هدف از نگرش این مقاله در روشن سازی مرز بندیهای این تعاریف و همزمان ارائه آنها در بستر آخرین تئوریهای تبیین هوشیاری است. موضوعیت این مبحث به ویژه با توجه به پیشرفتهای اخیر در هوش مصنوعی، اهمیت این واژهها را دو چندان میسازد. همانطور که در مقاله خواهیم دید، اکثر نظریههای هوشیاری که هوشیاری را تنها در پردازش داده ها دانستهاند، هوشیاری را محدود به هوش طبیعی نمیدانند. در این مقاله پژوهشی، نظریههای بنیادین هوشیاری با توجه با نقش آنها در تفسیر خود آگاهی بسط، نقد و تفسیر میگردد و با استفاده از این مبنا چگونگی ارتباط این مفاهیم در ارتباط با هوش مصنوعی ترسیم میگردد تا تفاوت بنیادین بین هوش مصنوعی و هوش طبیعی مشخص گردد.
اختیارگرایی فیزیکی: مکتبی نو برای احیای اراده آزاد
Physical Libertarianism: Redeeming the Illusion of Free Will Back into Reality.
Farhadi A. J Psych Neurchem Res 1(3):1-11.
ایده اراده آزاد برای ما آنقدر بدیهی به نظر میرسد که تصور زندگی در جهانی بدون اعمال هیچ ارادهای، سخت و حتی غیرممکن است. این دیدگاه از واقعیت، تهدیدی جدی برای مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی انسان ایجاد میکند. با این حال، بسیاری از مکاتب علمی و فلسفی مانند جبرگرایی، اراده آزاد را صرفاً یک توهم میدانند. در تلاش برای نجات اراده آزاد، مکاتب لیبرترینیسم، ذهن را از قوانین جهانی علت و معلول مستثنی میکنند و به آن وضعیت متافیزیکی میدهند و یا سازگاریگرایی یا عدمجبرگرایی فیزیکی اراده آزاد را با اراده تصادفی جایگزین میکنند که ریشه در قوانین مکانیک کوانتوم دارد.
این مقاله چشمانداز جدیدی را در قالب یک پارادایم جدید از هوشیاری به نام لیبرترینیسم فیزیکی ارائه میدهد که اراده آزاد واقعی را از طریق قوانین غیرقابلتغییر علت و معلول توضیح میدهد. بر اساس این پارادایم، هوشیاری نتیجه تعامل انتخاب آگاهانه یا اراده آزاد واقعی و انتخاب اختیاری اطلاعات برای آگاهی یا توجه ارادی است. در نتیجه تنیده شدن این دو فرایند ذهنی، «من» شکل گرفته و ذهن ناخودآگاه انسان به خوآگاهی میرسد. «من» پدیدهای است که هوش طبیعی را از هوش مصنوعی متمایز میکند. در حالی که جبرگرایی میتواند بهخوبی دنیای اشیای بیجان و هوش مصنوعی را توضیح دهد، اما این فلسفه وجود، هیچ تسلطی بر قلمرو هوش طبیعی ندارد.
تئوری سهگانه هوشیاری: نگرشی نوین به اراده آزاد
Trilogy: A New Paradigm of Consciousness.
Neuropsychiatry 2023 13(5): 1-15.
هوشیاری معمولاً به آگاهی از محیط فرد و خود فرد اتلاق میگردد، حال آنکه، آگاهی درک ذهنی ما از یک پدیده است. با وجود تفاوتهای معنایی بسیار، این دو کلمه درمباحث فلسفی، اغلب بهصورت مترادف استفاده میشوند. مثال بارز این خلط مبحث «مسئله سخت هوشیاری» است که توسط چالمرز مطرح شده و در واقع این مبحث «مسئله سخت آگاهی» است. تئوری سهگانه یک مدل نوین از هوشیاری است که در آن، هوشیاری تنها نتیجه آگاهی نیست بلکه هوشیاری در نتیجه تعامل منحصربه فردی بین فرآیندهای آگاهی و تصمیمگیری است. این تئوری بر مبنای دو عملکرد ذهنی جدید استوار است. با تعمیم آگاهی به فرآیند تصمیمگیری، عملکرد ذهنی جدیدی به نام انتخاب بر پایه آگاه یا "اختیار" شکل میگیرد. همچنین، با بهکارگیری قدرت تصمیمگیری در فرآیند آگاهی،، فرد به انتخاب اختیاری اطلاعات برای آگاهی یا توجه ارادی نائل میگردد. در این میان، از کنشهای متقابل انتخاب بر پایه آگاهی و انتخاب اختیاری اطلاعات برای آگاهی موجودیت "من" شکل میگیرد که در واقع مرکز هوشیاری است و چیزی است که هوش طبیعی را از هوش مصنوعی متمایز میسازد. بر اساس تئوری سهگانه، ذهن مجموعهای ناآگاه از همه عملکردهای ذهنی بهجز انتخاب آگاهانه وتوجه اختیاری است. بهعنوان انسان، ما ترکیبی از "من"، ذهن و جسم خود هستیم.
عدم وجود"من" در "هوش مصنوعی"
There is no “I” in “AI”
AI & Soc (2021)
با پیشرفتهای اخیر در فناوری و علوم کامپیوتر، به نقطهای رسیدهایم که میتوان بهوضوح بیان کرد که تفکر دیگر مختص ذهنهای زنده نیست. هوش مصنوعی (AI) قادر است اطلاعات را به شکلی نسبتاً مشابه یا حتی برتر از فرآیند تفکر ما جمعآوری و پردازش کند. هوش مصنوعی میتواند از این اطلاعات پردازششده در فرآیند استدلال برای اتخاذ تصمیمها و اجرای آنها استفاده کند. با این حال، آنچه ذهن ما را از هوش مصنوعی متمایز میکند، اضافه شدن "من" است؛ نهادی که از دو فرآیند ذهنی انتخاب آگاهانه بر پایه آگاهی و انتخاب اختیاری اطلاعات برای آگاهی تشکیل شده است و بهترتیب هسته اصلی فرآیند تصمیمگیری و آگاهی هستند.
امکان وجود اراده آزاد و یا اختیار کامل را در کنار—اما بدون محدودیت از سوی—زنجیره علیت در فرآیند تصمیمگیری با کمک آگاهی فراهم میکند. از طرف دیگر، اراده آزاد، را ممکن میسازد که یک گام کلیدی در فرآیند آگاهی است. این دو فرآیند درهمتنیده، برای هوشیاری ما حیاتی است. ذهن انسان بدون دو فرایند ذکر شده ، کاملا مشابه با هوش مصنوعی و بدون خود آگاهی استذهن بدون من به آگاهی نمیرسد، حال آنکه "من" بدون بدون ذهن موجودیت ندارد. .. در واقع، خودآگاهی تنها در صورت عملکرد "من" بر ذهن موجودیت مییابد. علاوه بر این، "من" قلب فرآیند تصمیمگیری بر اساس اراده آزاد است. این استنتاج نتیجه مستقیم تئوری سهگانه هوشیاری است که در ان انسان مجموعهای از ذهن، بدن و من است و هوش مصنوعی با تشابه به ذهن انسان فاقد "من" است.
نظریه دوگانگی انگیزه
درک علت غایی از رفتارهای انسانی
Is Happiness Overrated? The Duality of Reasons Behind Our Actions
Farhadi A. International Journal of Medical Science and Health Research Vol. 3, No. 02; 2019
نظریه دوگانگی انگیزه، دیدگاههای سنتی درباره انگیزههای انسانی را به چالش میکشد و پیشنهاد میکند که رفتارهای ما تحت تأثیر دو انگیزه متمایز شکل میگیرند
بر اساس نظریه دوگانگی انگیزه، افراد امور اختیاری را با انگیزه رسیدن به شادی و امور اجباری را با انگیزه دستیابی به رضایت دنبال میکنند. اما در زندگی واقعی، اغلب کارها نه کاملاً اختیاری و نه کاملاً اجباری هستند. در حقیقت، بیشتر فعالیتها ترکیبی از اختیار و اجبار بوده و در نتیجه، انگیزه انجام آنها نیز آمیزهای از حس شادی و رضایت است
ذهن انسان با درجهبندی این انگیزهها، امور را اولویتبندی میکند. در برخی موارد، شادی و رضایت کاملاً همسو هستند و در برخی دیگر، در تضاد با یکدیگر قرار میگیرند. برای مثال، وظایفی که کاملاً اجباری تلقی میشوند و تنها از روی احساس مسئولیت انجام میپذیرند، در بهترین حالت احساس رضایت از انجام وظیفه را ایجاد میکنند، بدون اینکه لزوماً شادی به همراه داشته باشند. افراد میتوانند با شادیسنج درونی خود میزان خوشحالی حاصل از انجام هر کار را ارزیابی کنند
با این حال، گاهی افراد ناچار به انجام وظایفی هستند که شادی آنها را خدشهدار میسازد، اما با نادیده گرفتن شادیسنج درونی، به انجام آن کار ادامه میدهند. در چنین شرایطی، رضایت حاصل از انجام وظیفه ممکن است با احساس ناخوشایندی و حتی انزجار همراه شود. در برخی موارد، افراد به انجام کارهایی میپردازند که نهتنها با حس شادی درونی سازگار نیست، بلکه با راهنمای درون نیز همسو نمیباشد، و این امور تنها با احساس رضایت از انجام وظیفه، اما به بهای نادیده گرفتن شادی و راهنمای درون، انجام میشوند
این نظریه رویکردی نوین در تحلیل انگیزههای انسانی ارائه میدهد و نشان میدهد که چگونه تعادل میان شادی و رضایت، رفتار و تصمیمگیریهای ما را شکل میدهد
بررسی حس خوشبختی در ارتباط با اضطراب و افسردگی
Exploring the Self-Reported Well-Being Attributes in Anxiety and Depression
Farhadi A. Exploring the Self-Reported Well-Being Attributes in Anxiety and Depression. Open Science Journal of Psychology. 2018; 5(3): 28-37.
این مقاله بررسی میکند که چگونه احساس خوشبختی و ویژگیهای بهزیستی در مطالعه ما با معیارهای اضطراب و افسردگی ارتباط منفی داشتند. علاوه بر این، درآمد خانوار نیز همبستگی منفی با شیوع اضطراب و افسردگی نشان داد. در این مطالعه، نشان دادیم که بهزیستی ذهنی و چندین ویژگی مرتبط با احساس رضایت کلی در افرادی که دچار اضطراب و افسردگی هستند، تحت تأثیر منفی قرار میگیرند. همچنین دریافتیم که درآمد خانوار با شیوع اضطراب و افسردگی همبستگی منفی دارد. شناخت ویژگیهای خاص اختلالات شخصیتی میتواند افق جدیدی را برای کمک به این افراد از طریق مداخلات روانشناختی خاصتر بگشاید.
ارتباط بین حس خوشبختی و بیماریهای گوارشی: نقش ویژگیهای بهزیستی در سندرم روده تحریکپذیر
Connecting our gut feeling and how our gut feels: The role of well-being attributes in Irritable Bowel Syndrome
Farhadi A, Banton D, Keefer L. Connecting our gut feeling and how our gut feels: The role of well-being attributes in Irritable Bowel Syndrome. J Neurogastroenterol Motil. 2018;2: 289-298.
این مقاله بهطور مؤثر نشان میدهد که حس خوشبختی، همراه با چندین ویژگی بهزیستی که به احساس کلی رضایت و خشنودی از زندگی کمک میکنند، با شیوع علائم گوارشی و اختلالی به نام سندرم روده تحریکپذیر ارتباط منفی دارد. علاوه بر این، رابطه بین حس خوشبختی با علائم گوارشی IBS، بهطور مستقل از عواملی مانند اضطراب و افسردگی است. ویژگیهای بهزیستی، همراه با احساس خوشبختی، ممکن است نقش مهمی در بروز بالینی علائم گوارشی یا داشته باشند. این یافتهها با مدل زیستی-روانی-اجتماعی بیماری همخوانی دارند و نشاندهنده تعامل پیچیده بین عوامل زیستی، روانشناختی و اجتماعی در این اختلال هستند
عوامل مؤثر بر احساس خوشبختی در یک بررسی آماری
The Factors Involved in the Sense of Subjective Wellbeing (A Survey of 250 Subjects
Farhadi A, Mobarhan S. The Factors Involved in the Sense of Subjective Wellbeing (A Survey of 250 Subjects). World J Social Sci. 2017 Jan 4;1;14-21.
این مقاله جنبههای جهانی حس خوشبختی و اولویتهای زندگی را در میان گروههای مختلف جمعیتی بررسی میکند. نتایج این پژوهش نشان داد که علیرغم تفاوتهای سنی، جنسیتی، موقعیت جغرافیایی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و سطح تحصیلات، افراد همواره ارزشها و معیارهای مشابهی را برای حس خوشبختی خود در اولویت قرار میدهند. این یافتهها حاکی از آن است که جنبههای اساسی بهزیستی تا حد زیادی جهانی و فراگیر هستند و از شرایط بیرونی و تفاوتهای فرهنگی فراتر میروند.
این مطالعه بر تجربه مشترک انسانی در جستجوی رضایت و شادی تأکید میکند و این ایده را تقویت میکند که بهزیستی بیشتر ریشه در ارزشهای درونی مشترک دارد تا شرایط بیرونی. نتایج این پژوهش بینشهای ارزشمندی را درباره پویاییهای روانشناختی و اجتماعی حس خوشبختی ارائه میدهد و به درک گستردهتری از حس خوشبختی در میان جوامع مختلف کمک میکند